چهارشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۴:۳۹ ق.ظ

درباره سايت

پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهرستان ایذه

بسم رب الشهدا و الصدیقین
امام خامنه ای:زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
به سایت شهدای شهرستان ایذه خوش آمدید.
اهداف سایت:
معرفی شخصیت و وصیت‌نامه شهدا ایذه
گرامی داشت یاد و خاطره شهدا ایذه
و...

بایگانی

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

شهید عوضعلی مرادی کهباد

شهید عوضعلی مرادی کهباد

درسال 1342 در روستای کهباد از توابع شهرستان ایذه دیده به جهان گشود.

در سن 6 سالگی وارد دبستان شد. پس از اتمام دوره ابتدایی و راهنمایی وارد مقطع دبیرستان گردید  و به سبب پارهای از مشکلات از ادامه تحصیل بازماند. پس از پیروزی  انقلاب  اسلامی، به فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی، وی به سبب داشتن اعتقاد به مبانی انقلاب و ایمان به تعالیم اسلامی به ندای امام خویش لبیک گفتند و در مقطع کوتاهی بهعنوان نیروی بسیجی در ستاد مبارزه با گرانفروشی شهرستان ایذه مشغول به فعالیت شدند.

با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران او که شوق مبارزه با کفر را در سر داشت، به طور مداوم وارد بسیج شدند و در قسمت آموزش نظامی به بسیجیان آموزش میدادند. بعد از آن به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمدند و به عنوان پاسدار رسمی از سال 62 13وارد جبهههای حق علیه باطل شدند و در عملیاتهای متعدد شرکت نمودند که در یکی از این عملیاتها مجروح گردید ولی باز هم دست از جبههها نکشید و درواقع عشق به شهادت در وجود ایشان دیده می شد و گویا ندای «ارجعی حق» را با گوش جان شنیده بود. ابتدا در تیپ 15 امام حسن مجتبی(ع) به مدت یک سال مسئولیت قسمتی از ادوات تیپ را به عهده داشتند و پس از آن  به خاطر شجاعت بی نظیری که در وجود ایشان بود وارد لشکر 9 بدر شدند و دوشادوش مجاهدین عراقی که اسکلت اصلی این لشکر را تشکیل می دادند بر علیه نیروهای بعثی جنگیدند.

 سرانجام آن حقجوی شهادت طلب در عملیات پدافندی دریکی از پاسگاه های آبی در 17/8/1364 در منطقه هورالعظیم بر اثر اصابت ترکش خمپاره به ندای حق لبیک گفتند و به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند.

 پیکرپاک و مطهر  شهید در زادگاهش روستای کهباد به خاک سپرده شد تا میعادگاهی برای عاشقان شهادت و ولایت باشد.

وصیتنامهی شهید عوضعلی مرادی:

« ولا تحسبن الذین قتلوفی سبیل الله امواتاً بل احیاً عند ربهم یرزقون ». (آل عمران-آیه169)

با سلام و درود به امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی و با سلام گرم صمیمانه به امت حزبالله و شهیدپرور ایران و با درود بیکران به رزمندگان کفرستیز اسلام و با سلام درود به دوستان و برادران و بستگانم.

وا حینی یا رب سعیداً و توفنی شهیداً.

خدایا! زندگیام را با سعادت و مرگم را در شهادت قرار بده.

و اما ای برادران، من کوچکتر از آنم که شما را نصیحت کنم، ولی چون وظیفهی خود دانستم چند جملهای را به عنوان وصیتنامه برای برادرانی که بزرگتر از خودم هستند و نصیحتنامهای برای برادرانی که کوچکتر از خودم هستند بنویسم. اولین سخنانم را با "یاخدا" شروع میکنم.

ای برادران و ای دوستان بیایید فریب دنیا را نخوریم که این دنیا به گفتهی قرآن کریم دنیایی جز بازیچه و لهو و لعب نیست به گفتهی معصومین دنیا مانند پیرزنی است که لباس زیبا پوشید و خود را آرایش داده تا مردم را فریب دهد بیایید از اولیاء و امامانمان عبرت بگیریم که هیچ ارزشی برای دنیا قائل نبودند. بیایید از حضرت علی(ع) درس بیاموزیم که دنیا را از یک کفش کهنه مقایسه کرده است و به گفتهی آن حضرت دنیا را سه طلاقه کردهام.

ای برادران و ای امت حزبالله به داد اسلام و کیان اسلام برسید و نگذارید که جنایتکاران به این حریم مقدس تجاوز کنند و حکم قرآن است که مبارزه کنیم، مبادا غفلت کنیم. هوشیار باشید که اجانب شما را فریب ندهند. مبادا در رختخواب ذلت بمیرید که علیاکبر(ع) در میدان رزم به شهادت رسید و حضرت علی(ع) در محراب به شهادت رسید. بیایید از تاریخ عبرت بگیریم و کمی بیاندیشیم که هیچکسی زنده نمانده و مرگ به سراغ همهی ما خواهد آمد و این شتر در خانهی همهی ما زانو خواهد زد. پس بهتر است که زندگی دنیوی را ترک کنیم و توشهای خوب برای آخرت برداریم.

بیایید با هم به میدان جهاد برویم و دوشادوش رزمندگان اسلام بجنگیم تا توانسته باشیم خدمتی به اسلام و انقلاب اسلامی کرده باشیم. هوشیار باشید که الآن اسلام به یاری شما احتیاج دارد. پس بشتابید که فردا دیر است و در آخر از پدر و مادر میخواهم  که برای من ناراحت نباشید، چون راهی را که انتخاب کردم با دیدگانی باز و با عبرت گرفتن از سرور شهیدان، حسین(ع) وارد شدم و اما برادرم سفیدعلی امیدوارم که بعد از من سرپرستی خانواده را بهعهده بگیرید و زندگی را خوب اداره کنید که پدر و مادرم ناراحت نشوند و برادر عزیزم جلال، شما درستان را خوب بخوانید تا بتوانی در آینده خدمتی برای اسلام بکنید از تمام برادران و خواهران و بستگان میخواهم که مرا به بزرگی خودشان ببخشند.  من الله التوفیق.

خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی (عج)، خمینی را نگهدار.

برخیز ز جا تا به سواران بـــرسیـم              بــردا من سبز کوهــساران برسیم

این دشت مخوف جای ماندن نیست                 بشتاب کی تا به جمع یاران برسیم

 

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی