چهارشنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۴، ۰۳:۱۶ ق.ظ

درباره سايت

پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهرستان ایذه

بسم رب الشهدا و الصدیقین
امام خامنه ای:زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
به سایت شهدای شهرستان ایذه خوش آمدید.
اهداف سایت:
معرفی شخصیت و وصیت‌نامه شهدا ایذه
گرامی داشت یاد و خاطره شهدا ایذه
و...

بایگانی

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

سردار شهید حاج یادگار اسکندری

 سرداران شهید شهرستان ایذه

سردار شهید حاج یادگار اسکندری


سردار شهید حاج یادگار اسکندری  فرزند جواد

در تیرماه سال 1342چند ماه بعد از مرگ پدر پا به عرصه گیتی نهاد.

برای مادر، یادگار خوب زندگیاش بود. دوران دبستان را در زادگاهش در روستای هلایجان از توابع شهرستان ایذه سپری نمود، چون روستای محل سکونت وی فاقد دبستان بود برای ادامهی تحصیل هر روز هفت کیلومتر مسافت دبستان تا خانه را پیاده میپیمود. پس از پایان دوران ابتدایی به شهرستان ایذه آمد و مقطع راهنمایی را در مدرسهی جلال آلاحمد گذراند. در سال اول دبیرستان به موج عظیم تظاهرکنندگان پیوست و با پیروزی انقلاب به عضویت انجمن اسلامی دبیرستان درآمد و در جلسات قرآن مسجد جامع شرکت میکرد.

پس از تشکیل نهاد مقدس سپاه پاسداران، همکاری صمیمانهای را با این نهاد آغاز کرد. با آمدن امامجمعه به شهرستان ایذه جزو یکی از تشکیل دهندگان ستاد نماز جمعه شهرستان شد. چندی بعد در محضر امام جمعه وقت، علوم اسلامی را فرا گرفت و در سال 1361 پس از گرفتن مدرک دیپلم بعد از چند روز آموزش در بسیج به جبهههای حق علیه باطل رفت و با نشان دادن رشادت و ایثار فراوان به سمت معاونت فرماندهی گردان محرم که شهید اسماعیل دقایقی فرمانده آن بود انتصاب و در عملیات محرم شرکت کرد. بعد از اتمام عملیات محرم به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در بخش گزینش مشغول به کار شد. چندی بعد به فراگیری آموزش فرماندهی گردان پرداخت و به همراه همرزمان مهربان و دلیر خود به منطقه جنوب اعزام شدند.

در عملیات خیبر 24 ساعت با پیکری مجروح در آبهای هورالهویزه ماند تا اینکه همرزمانش او را پیدا کردند و به بیمارستان انتقال دادند، در سال 1363 بار دیگر به جبهه برگشت و در عملیات برونمرزی شایستگی خود را نشان داد.  با شکلگیری لشکر 9 بدر که اسکلت اصلی آن را مجاهدین عراقی تشکیل می دادند، در واحد طرح عملیات این لشکر، به فعالیت پرداخت و در عملیاتهای مختلفی از جمله عملیات بدر و قدس با سمت فرمانده محور شجاعانه از میهن اسلامی دفاع نمود.  در عملیات والفجر 8  هنگام فتح بندر فاو دلاورانه جنگید و در عملیاتهای کوهستانی شمال و غرب کشور حضور فعال و چشمگیری داشت که به پاس قدردانی از این زحمات و ایثارگریهای خالصانه او، به سفر زیارتی بیتالله الحرام مشرّف شد و پس از بازگشت از زیارت خانه خدا، در آزمون مقدماتی دانشگاه امام حسین(ع) قبول و پذیرفته شد، اما پس از چند ماه تحصیل، دانشگاه را ترک کرد و به جبهه برگشت و در عملیات کربلای 4 و 5 با وجود جراحتها و زخمهای باقی مانده ازعملیاتهای قبل، شجاعانه شرکت کرد. سردار دلاور لشکر 9 بدر، شهید حاج یادگار اسکندری، سرانجام در عملیات کربلای 5 در تاریخ 1/11/65 پس از سالها جهاد و مبارزه در عملیات آزاد سازی جزیره صالحیه، در کنار سایر همرزمان شهیدش، آرامش ابدی یافت و در قبرستان روضه الزهرا ایذه به خاک سپرده شد.

وصیت نامه ی سردار شهید حاج یادگار اسکندری:

«الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باَموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون»  سوره مبارکه توبه آیه 20

در این لحظه آخر نمیدانم چه بنویسم که وقت ندارم. ولی چند کلمه با امت حزبالله و شهید پرور ایران بگویم. مردم عزیز هوشیار باشید قدر این انقلاب را بدانید، انقلاب ما یک انقلاب الهی و خدایی میباشد، زمینه ساز انقلاب حضرت مهدی(عج) میباشد استعمارگران و ظلمجویان دنبال توطئه میگردند که این انقلاب را نابود کنند و جنگ یکی از این توطئههاست.

بکوشید جنگ را به پیروزی برسانید که آبروی اسلام در گرو همین جنگ است. مردم، قدر امام را بدانید امام یکی از نعمتهای الهی میباشد که باید شکرگذار این نعمت الهی باشیم، به حرفهای پیامبرگونه امام گوش کنید، مردم مواظب ضد انقلاب باشید، هوشیار باشید در هر لباسی که باشند آنها را بشناسید و این جنگ باعث شده که مسلمان از کافر و ترسو از مجاهد جدا شود.

میدان آزمایش است خودتان را آزمایش کنید، ببینید در خط خدا هستید یا خط شیطان، هوشیار باشید، شما خواهید مرد، ولی خوشا به حال کسی که مرگ وی در راه خدا میباشد این زمان که خدا میدان را مهیا کرده که به لقاءالله برسید حیف است و ننگ است که انسان در رختخواب بمیرد بیایید جهاد کنید، جهاد کنید در راه خدا اگر شهید شدید و به لقاءالله رسیدید.

خوشا به حال شما و اگر پیروز شدید در دنیا و آخرت سر افراز هستید، مردم بکوشید کربلا و قدس را نجات دهید که از اشغال قدس قلب رسول خدا(ص) به درد آمده مردم خطر آمریکا و اسرائیل باقی است. همیشه هشیار باشید اینها قصد نابودکردن اسلام را دارند غافل از اینکه چراغی را که ایزد برافروزد هر آنکه فوتش کند ریشش بسوزد، مردم در این لحظه تمامی کفر در مقابل اسلام ایستاده شما باید مقاوم بایستید، مقاومتر صبورتر هستید. صبورتر در مقابل کفر بایستید که خدا وعده پیروزی به اسلام داده.

سخنی که با خانوادة خود دارم این است که صبر داشته باشید خداوند به شما اجر و پاداش بدهد، مادر جان برای من گریه نکن، دشمن را از خود شاد نکن. از اینکه زحمتهای زیاد و بینهایت زیادی برایم کشیدی شرمسارم که نتوانستم جبران کنم، امیدوارم که مرا حلال کنید.

هر وقت به فکر من افتادی برایم از خدا طلب عفو و مغفرت بخواه و برایم  فاتحه بخوان اگر من شهید شدم بعد از شهادتم حتماً برای برادرم عروسی بگیر تا دشمن بفهمد برای ما شهادت عروسی میباشد. برادران عزیز صبور باشید، هر وقت به فکر من افتادید قرآن بخوانید، مسجد را حفظ کنید، نماز خود را در مسجد بخوانید به فکر قیامت باشید عمل صالح انجام بدهید. هیچ وقت مال و مقامی به درد انسان نمیخورد از حقوقم در راه خدا انفاق کنید کمک به جبهه کنید، وقتی جنگ پیروز شد به سر مزارم شعار جنگ پیروز است را با صدای بلند فریاد بزنید تا قلبم آرامش پیدا کند.

از تمام کسانی که حقی بر گردن من دارند حلالیت میخواهم و خدا حافظی میکنم. از عمههایم و خواهرم حلالیت میخواهم و مرا حلال کنید به خصوص خواهرم را فراموش نکنید و به او کمک کنید از تمام فامیلهایم حلالیت میخواهم خدا به همه خانواده شهدا صبر عنایت فرماید ، خدایا رزمندگان اسلام در هر کجا که هستند حفظ و پیروز فرما، رهبر انقلاب را تا ظهور مهدی(عج) حتی کنار مهدی(عج) نگهدار، فرج حجت خود را سریع بگردان. خدایا خدایا، تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار.

درضمن چیزی دنیوی ندارم جز مقداری پول حقوقم که 2000 تومان را به امامجمعه بدهید خودش خرج کند و مقداری هم به حساب جبهه بریزد و بقیه را برادرانم خودشان میدانند چه بکنند.

خداحافظ دوستان و آشنایان، حلال کنید.

نظرات (۱)

  1. بهروز اسکندری

    بنام خدا
    الحق که شهدا پاک و بهشت از متعلق به آنان است چرا که حتی روز شهادتشان را هم میدانستند
    خدمت سربازیم بوشهر بود داشتم از مرخصی برمیگشتم
    که همزمان شهید به همراه دو عراقی با یک جیپ لندگروز میخواستند به اهواز بروند مرا دید و گفت بیا تا رامهرمز همراه ما بشی گفتم مزاحم نمیشم... خلاصه رفتیم رامهرمز که پیاده شدیم گفت خداحافظ برای همیشه چون همدیگر را دیگه نمیبینیم!!اشکم در اومد گفتم حاجی این چه حرفیه؟گفت فقط به تو میگم:عملیات داریم و منم شهید میشم... بله حقیقت داشت...روحتان شاد سرداران وطن نامتان تا ابد جاودانه دلیران تاریخ

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی