عنوان برای پخش مداحی روی آن کلیک کنید | مداح | |
---|---|---|
01 |
دانلود واحد قشنگ و سوزناک می باره بارون | سیدمجید بنی فاطمه |
02 |
سینه زنی واحد-ای حسرت جان و تنم-تنها دلیل بودنم | حاج میثم مطیعی |
03 |
می آید از ره مردی سواره - نجوا با امام زمان | - |
04 |
نوحه انا قتیل العبرات | حاج مهدی سلحشور |
05 |
مستان همه افتاده و ساقی نمانده یک گل برای باغبان باقی نمانده | استاد کریمخانی |
درباره سايت
خلاصه آمار
پيوندها
شهید سیروس کاوسی
شهید سیروس کاوسی
در زمستان سال 1341 در آبادان متولد شد و با آمدن خود، کانون خانواده را گرمای خاصی بخشید.
دوران کودکی را در دامان مادری سیده و پدری مهربان رشد کرد. والدینش نمی دانستند، وقتی امام خمینی(ره) به آن مأمور ساواک می فرمود: «سربازان من در گهواره هستند»، سیروس یکی از همان سربازان امام(ره) و مدافعان وطن خواهد بود.
دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در شهر آبادان گذراند، در کارها و تحصیل، فردی کوشا و نسبت به خانواده و جامعه، نوجوانی مودب و مهربان بود. در برابر سختی ها متین و بردبار بود، در کارهای خرید مایحتاج خانه به مادر خود کمک می کرد و همیشه مطیع و فرمان بردار پدر بود. تعطیلات تابستان را کار می کرد، دوست داشت لوازم مدرسه اش را خودش تهیه کند.
اوقات فراغت به کلاس زبان خارجه می رفت نماز و قرآن را از سیدی که در همسایگی شان بود آموزش دید. در تحولات سال های 57-56 که جریان انقلاب سرعت بیشتری به خود گرفته بود همانند دیگر انقلابیون به توزیع اعلامیه های امام (ره) درآبادان می پرداخت و در سال 57 با همکاری چند تن از دوستانش نمایشگاه کتابی بر پا کرد.
زمانی که حرکت های انقلابی به صورت راهپیمایی علنی تر می شد، با شرکت در راهپیمایی ها شور و نشاط خاصی پیدا کرده بود. دیگر سرباز درون گهواره شانزده ساله شده بود. یکی از تسخیرکنندگان ساختمان ساواک و شهربانی آبادان بود و اولین کسی بود که دیوار ساختمان ساواک بالا رفت و به دنبال او دیگر مردم، ساختمان را در اختیار گرفتند. با پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت کمیته 48 در محله بریم آبادان درآمد و به فعالیت های خود همچنان ادامه می داد. وظیفه ی این کمیته شناسایی سلطنت طلب ها و منافقینی بود که در آن سال ها خراب کاری و حرکت هایی بر ضد مردم و انقلاب انجام می دادند.
با شروع جنگ تحمیلی در شهریور 59 سیروس به جرگه مدافعان شهر پیوست و از آبادان به خرمشهر رفت تا از وطن خود دفاع کند. بارها خانواده اش از وی خواستند که آبادان را ترک کند، اما سیروس نمی توانست خاک وطنش را در دست دشمن ببیند و آسایش را برای خود بخواهد.
هنگامی که خرمشهر سقوط کرد و آبادان توسط دشمن محاصره شد در 24/8/1359سیروس مفقود شد، خبرهایی مبنی بر اینکه سیروس اسیر شده به گوش می رسید، اما پی گیری هایی پدر و مادر دلشکسته اش بی نتیجه بود و اسم سیروس در لیست اسیران نبود. پدر همچنان چشم انتظار به دیار باقی شتافت مادرش نیز هم چنان چشم انتظار بود تا اینکه در سال 1383با اعلام شهادت سیروس، نام او در فهرست شهدای جاویدالاثر قرار گرفت.
هم اکنون سنگ یادبودی بنام این فرزند رشید اسلام در قطعه ی شهدای شهرستان ایذه به یادگار مانده است.
طبقه بندی موضوعی
آخرين مطالب
پربازديدها
-
۴۲۴۷ -
۳۱۸۸ -
۲۷۷۶ -
۲۵۳۶ -
۲۲۹۰ -
۲۳۲۵ -
۲۳۶۱ -
۱۸۹۵ -
۱۸۴۰ -
۱۷۱۶
نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است