عنوان برای پخش مداحی روی آن کلیک کنید | مداح | |
---|---|---|
01 |
دانلود واحد قشنگ و سوزناک می باره بارون | سیدمجید بنی فاطمه |
02 |
سینه زنی واحد-ای حسرت جان و تنم-تنها دلیل بودنم | حاج میثم مطیعی |
03 |
می آید از ره مردی سواره - نجوا با امام زمان | - |
04 |
نوحه انا قتیل العبرات | حاج مهدی سلحشور |
05 |
مستان همه افتاده و ساقی نمانده یک گل برای باغبان باقی نمانده | استاد کریمخانی |
درباره سايت
خلاصه آمار
پيوندها
شهید زمان محمودی
شهید زمان محمودی
سال 1338 در روستای ده کهنه از بخش سوسن به دنیا آمد.
پدرش کشاورزی با ایمان بود، که اغلب اوقات خود را با خواندن و تدریس قرآن در روستا می گذراند. شهید در سن هفت سالگی با از دست دادن پدر، سرپرستی مادر، برادران و خواهران کوچکتر از خود را در زندگی روستایی برعهده گرفت.
دیری نگذشت که دو برادر خود را نیز از دست داد، ولی این همه مصیبت و سختی، نه تنها وی راگوشه گیر و افسرده نکرد، بلکه هر روز بیش از پیش با اراده ای قوی به وظیفه و کار خود که همانا سرپرستی خانواده، ادامه تحصیل و پرداختن به کشاورزی بود با سخت کوشی عمل می کرد. وی از همان دوران کودکی چنان علاقه و اشتیاقی به یادگیری قرآن و نماز داشت که تا سن 7 سالگی نماز و قرآن را نزد پدرش فرا گیرفت و این فرایض را بجا می آورد. پس از اتمام دوره ی پنج ساله دبستان در روستا، فشار زندگی روستائی وی و خانواده اش را به مهاجرت به شهر واداشت و با زندگی شهری در مسجدسلیمان آشنا کرد. در شهرستان مسجد سلیمان به کارهای آزاد جهت تأمین زندگی خانواده خود روی آورد. او با شناختی که از فسادها و ستم های رژیم منفور پهلوی داشت برای سرنگونی آن رژیم، فعالانه در تظاهرات و سایر برنامه های مذهبی شرکت می کرد و به سهم خود نقش مهمی در شناساندن ارزش های انقلاب اسلامی به افراد آشنا و فامیل داشت .
شهید محمودی با تشکیل سپاه پاسداران از اولین افراد تشکیل دهنده سپاه بود که ضمن پایبندی شدید به فرایض دینی و پیاده کردن برنامه های دینی به خودسازی درخود می پرداخت و با شجاعت و شهامتی که داشت در واحدهای مختلف عملیاتی سپاه خدمت صادقانه می کرد. در طول خدمتش در سپاه به مأموریت های مختلفی رفت. در زمستان 1358 حدود دو ماه به کردستان اعزام شد و با گروهک ها به مبارزه پرداخت. با اتمام مأموریتش به شهر مسجدسلیمان برگشت و به آموزش نظامی و دینی به افراد مختلف پرداخت. سپس در دومین مأموریت نظامی خود به شلمچه و خرمشهررفته، حدود یک ماه در درگیری های کوتاه نوار مرزی با عراق شرکت داشت.
زمان محمودی در 18 اردیبهشت 59 ازدواج کرد، ازدواجی با ریشه ی عمیق مکتبی که به گفته ی خودش توانست وی را به هدفش نزدیکتر سازد.
پس از ازدواج نیز به کار مربیگری و آموزش نظامی به افراد سپاه پرداخت و توانست شجاعانه افراد و گروه های اعزامی به جبهه های جنگ را آموزش نظامی داده و آماده اعزام به جبهه کند، اما روح مبارزه طلبی و شوق جهاد با کفار بعثی تاب ماندن از او را چنان سلب کرده بود که باوجود مسئولیت مهمی که در سپاه داشت، بارها و بارها برای اعزام به جبهه ی جنگ و مبارزه با کفار بعثی ثبت نام کرد، که به خاطر نیاز شدید به او، مسئولین سپاه مانع رفتنش می شدند، تا اینکه در 10 اسفند 59 موفق شد با گروهی از پاسداران مسجدسلیمان طی یک مأموریت 45 روزه به خط اول جبهه ی فیاضیه آبادان اعزام شود.
پس از اتمام این مأموریت، دیگر همرزمان او به شهر برگشتند ولی زمان، با وجود عشق و ایمانی که به اسلام و به جهاد با کفار داشت کوچکترین خستگی را احساس نکرد و مدت این مأموریت برای وی بسیار اندک بود. با به عهده داشتن مسئولیت و سرپرستی گروه های اعزامی از مسجدسلیمان، بار دیگر تجدید مأموریت کرد و در چندین ماموریت خود توانست حدود پنج ماه درآبادان و در خط اول جبهه باکفار بعثی مبارزه و جهاد کند.
پس از آن به سوسنگرد منتقل شد و به قول خودش هرچه بیشتر در جبهه می ماند، بیشتر عاشق این جنگ الهی می شد. آنجا در جبهه دهلاویه به جهاد خود ادامه داد و چهار ماه در دهلاویه سوسنگرد دلیرانه و شجاعانه جانبازی ها و ایثارگری های فراوان نمود. و با روحیه ای خستگی ناپذیر در عملیات ها، حمله ها و ضد حمله های بسیاری شرکت کرد او با داشتن مسئولیت فرماندهی گردان امام محمد باقر(ع) از تیپ عاشورا در عملیات طریق القدس علی رغم وظیفه ای که در عملیات داشت به پیش روی پرداخته بود.
سرانجام در نیمه شب 8آذر 60 در اولین ساعات حمله ی آزادسازی شهر بستان به شهادت رسید و درقبرستان مسجد سلیمان در جوار برادرش هرمز که در همان عملیات به شهادت رسید به خاک سپرده شد تا زیارتگاه عاشقان امامت و ولایت باشد.
شهید زمان محمودی یکی از سرداران شهید شهرستان مسجدسلیمان می باشد.
وصیت نامه ی شهید زمان محمودی:
«انفرواخفافاو ثقالا و جاهدوااباموالکم و انفسکم فی سبیل الله ذلکم خیرلکم ان کنتم تعلمون».
(برای جنگ باکافران، سبک بار و مجهز بیرون شوید و در راه خدا با مال و جان جهاد کنید، این کار بسی شما را بهتر خواهد بود اگر مردمی با فکر و دانش باشید - سوره توبه آیه 41).
همیشه بیش خودم فکر می کردم که چرا من شهید نمی شوم. وقتی یکی یکی همرزمان خوب و فداکار را از دست می دهم ومدت زیادی هم در جبهه بودم، ولی این سعادت چرا نصیب من نمی شود، پیش خود فکر می کردم که شهادت یک پیروزی است و رسیدن به پیروزی مشکلات بسیاری دارد و سدها را باید شکست. مانع ها را باید از سر راه برداشت. با خود مبارزه باید کرد، با دشمن اسلام مبارزه باید کرد، عاشق خدا باید شد، خداوند بزرگ هم باید عاشق آن فرد بشود تا اینکه تمام خصوصیات یک مجاهد در یک انسان پیدا شد، آن وقت است که خداوند او را به سوی خود می برد و به دنیای جاوید ابدی خواهد رساند.
تصمیم گرفتم که با خودم مبارزه کنم، امر خدا را اطاعت کنم، با دوستان مجاهدم رفتار اسلامی داشته باشم، اخلاق اسلامی را مراعات کنم، عاشق خدا شوم و .... به کسی دل نبندم به جز خدا، هیچ چیز را نبینم از دنیای پر از کفر و نفاق و چپاول .... و آرزوی مرگ و شهادت در راه خداکنم تا اینکه شاید خداوند تبارک و تعالی این سعادت اخروی جاوید همیشگی را نصیب بنده ی حقیر خود کند. همیشه سعی کردم یک پاسدار خوب و اسلامی باشم، شجاع و با شهامت باشم.
تقوای الهی را فراموش نکنم سعی کردم یک سرباز پیشتاز و نمونه باشم، سعی کردم برای دیگران سد نباشم، مانع رشد دیگران را یک همرزم و یک مجاهد بار بیاورم و آرزوی من این باشد که همه مجاهد فی سبیل الله و برای خداوند یک صف واحد برضد کفر نمونه باشم و خداوند این لطف را بکند که قبول کند و گناهان مرا ببخشد و مرا یک شهید راه خدا که رسول الله(ص) و امام حسین(ع) مرا بپذیرد، خداوند قبول داشته باشد و حالا که به آرزوی خود رسیدم، تصمیم گرفتم که چند نکته را به عنوان وصیت، خدمت تمام برادران و خواهرانی که می شنوند و می خوانند عرض کنم و روی کاغذ بیاورم و آن روزی که من دیگر در بین آنها نیستم و به آرزوی خود رسیدم من دو هدف را برای خودم مشخص کردم که می شود گفت یک هدف است و آن یا پیروز شدن در این جنگ تحمیلی و یا شهید شدن درراه خدا را در این جنگ الهی که هر دو پیروزی است و برای الله است که همان هدف تمام مجاهدان فی سبیل الله است، برخودم واجب دانستم که در این جنگ سرنوشت ساز شرکت کنم.
این دو راه را انتخاب کردم واقعاً از روزی که تصمیم گرفتم در این جنگ شرکت کنم عاشق شدم، عاشق این جنگ الهی، به طوری که همه چیز را فراموش کردم، فقط خدا را دیدم و گفتم باید بجنگم تا یکی از این پیروزی را به دست بیاورم وهر وقت به شهر می آمدم مرخصی مثل کسی که زنجیر کرده باشد در خانه زنجیر بودم و همه فکر و هوشم جبهه بود و یک لحظه از جبهه ی اسلام جدا نبودم، به طوری که نخست عاشق الهی شدم در جبهه ماندن برایم استراحت روحی بود استراحت جسمی بود واستراحت وجدانی بود احساس می کردم که انسان برای همین زندگی خداوند آفریده وخلاصه کنم من عاشق این جنگ الهی و خدایی شدم برای اینکه می دانستم این جنگ یک جنگ معمولی نیست یک جنگی است که برپایه ی ایمان بنا شده و پرچمدار آن فرزند حسین(ع) امام خمینی است.
در این جنگ که فرماندهی آن به دست این چنین شخصیت بزرگی باشد، لذت دارد. توصیه می کنم به همه ی همرزمان و همه ی سربازان اسلام پاسداران اسلام که در این جنگ شرکت کنند وتا پیروزی نهایی مقاومت کنند که این سعادت است و پیروزی جنگ ما یک جنگ الهی است و صدام حسین مزدور یک آلت دست بیش نیست و آن آلت دست آمریکای جهان خوار دشمن تمام انسان های محروم وخداوند این رهبر بزرگ و این امام خمینی عزیز را به ما داد تا رهبری این جماعت مستضعفین را به دست گیرد و نجات دهد و این بر ماست که اطاعت کنیم ازچنین رهبری سر تا پا دلسوز و نمونه، تا هم خود را نجات بدهیم و هم محرومان جهان را قدردانی کنیم و اطاعت که خداوند هم شما را قبول کند و شما را نجات دهد.
من امر امام را اطاعت کردم و کلامش را به حق و زبانش را زبان گویای قرآن و در جهان مطلق و رهبری نمونه در جهان دانستم و اوامر او را بر تمام مسلمانان واجب است که اطاعت کنند.
درود خدا بر امام خمینی باد که ما را هدایت کرد به سوی بی نهایت الله. سعی کنید فریب این گروهک های ضدخدا و خلق را نخورید، هرچند که ماهیت اینها برای همه ی ملت مسلمان مشخص شده. منافقین با ترور امثال بهشتی که ستون این انقلاب بود ماهیت خود را نشان دادند. گروهک های چپ با اعمال وحشیانه ضد انسانی خود نشان دادند که مزدوری بیش نیستند ونابود شدنی هستند.
تا یک مسلمان مؤمن به خدا است و در خط رهبری امام و روحانیت دلسوز باشد بر این تفال های خودفروخته پیروز است و تا این کشور این رهبر بزرگ را دارد و بعد از آن ولایت فقیه را اطاعت کند. هیچ گونه آسیب پذیر نیست. راه راست را انتخاب کنید که همان راه خدا پرستی است دنیای فریب دهنده را فراموش کنید تا نور خدا را ببیند.
امر امام خمینی را اطاعت کنید تا انسانیت شما باقی باشد. قرآن را بخوانید تا خود را و خدای خود را بشنایسد و پیدا کنید و پیروز می شوید اگر به قرآن، به تفسیر امام و رهبری ولایت فقیه عمل کردید، انشاءالله اسلام پیروز خواهد شد.
از مادرم می خواهم که مرا ببخشد که نتوانستم وظیفه ی فرزندی خودم رابه وی انجام دهم و برایم طلب آمرزش از خداوند بخشنده و مهربان بکند و مرا حلال کند. از تمام خواهران و برادران و خویشان می خواهم که برای من ناراحت نشوند و دل شاد باشند که خداوند راضی است و من به آرزوی جاوید خود رسیدم.
طبقه بندی موضوعی
آخرين مطالب
پربازديدها
-
۴۲۳۹ -
۳۱۸۶ -
۲۷۶۷ -
۲۵۳۳ -
۲۲۸۷ -
۲۳۲۱ -
۲۳۵۸ -
۱۸۹۱ -
۱۸۳۷ -
۱۷۱۴
نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است