چهارشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۷:۴۲ ب.ظ

درباره سايت

پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهرستان ایذه

بسم رب الشهدا و الصدیقین
امام خامنه ای:زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
به سایت شهدای شهرستان ایذه خوش آمدید.
اهداف سایت:
معرفی شخصیت و وصیت‌نامه شهدا ایذه
گرامی داشت یاد و خاطره شهدا ایذه
و...

بایگانی

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

شهید ذبیح اله لندی

شهید ذبیح اله لندی

 سال 1346 در روستای بلوطک لندی از توابع شهرستان ایذه دیده به جهان گشود.

دوران کودکی را در همان روستا در کنار پدر و مادری مهربان سپری کرد. دوران تحصیل را با جدیت تمام پشت سرگذاشت. به طوری که معلمین از اخلاق و رفتار وی رضایت کامل داشتند. زندگی محیط روستا اثر مثبتی در روحیات معنوی او گذاشته بود و از وی فردی بردبار و صبور در برابر مشکلات، دلسوز و مسئول در برابر همنوعان ساخته بود. از همان کودکی احترام خاصی به پدر و مادر خود میگذاشت و نسبت به نماز و احکام دین علاقه و اهتمام ویژه ای داشت. علاوه بر تحصیل در کشاورزی همدوش پدر کار می کرد و اوقات فراغت خود را در مسجد و ورزش کردن میگذراند. کمتر کسی عصبانیتش را میدید و اگر از کسی رفتار نامطلوبی میدید با مهربانی او را راهنمایی میکرد. اهل مطالعه و گوش دادن به سخنرانی های مذهبی بود.

در ایام محرم با حضور در مراسمات مذهبی درس آزادگی و شهادت را از امام حسین(ع) آموخت و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج به عضویت بسیج درآمد.

با شروع جنگ تحمیلی هر چند سن زیادی نداشت، اما عازم جبهه شد و در تیپ 15 امام حسن مجتبی(ع) گردان عاشورا بعنوان نیروی رزمی به دفاع از کشور پرداخت. در کارهای جمعی مشورت میکرد و ضمن احترام به نظرات دیگران نظر خود را بیان میکرد. در انجام کارهای سخت پیشقدم بود. در مدتی که در جبهه بود چندین بار زخمی شد، اما حاضر نبود صحنه دفاع را ترک کند و به مداوای سرپائی اکتفا میکرد.

 بعد از عملیات خیبر که خط مقدم جبهه به داخل منطقه عراق کشیده شده بود و در هورالعظیم خط مقدم به صورت پاسگاه های آبی بر روی آبراه ها دایر شده بود، آبراه اصلی که بسیار نا امن شده بود و عراقی ها با زدن کمین رزمندگان را غافلگیر و اسیر می کردند و یا به شهادت می رساندند. مسئولین جهت تأمین امنیت آبراه از نیروهای ورزیده و شجاع بهرهگیری کردند و با راه انداختن گشت به وسیله قایق های مسلح به دوشیکا، عرصه را بر دشمن تنگ کردند و دیگر عراقیها به راحتی نمیتوانستند عبور کنند. یکی از آن نیروهای دوشیکاچی شجاع  و جان بر کف ذبیح اله لندی بود، که بواسطة داشتن شجاعت و روحیه شهادت طلبی در طول روز از آبراه بدون احساس خستگی اقدام به گشت زنی در آبراه میکرد بعد از گذشت روزها و شب ها کم کم نیروهای اسلام، خود را جهت انجام عملیاتی دیگر آماده می کردند.

ذبیحالله به همراه دیگر نیروهای برگزیده، بصورت ویژه مشغول طی کردن انواع آموزشهای آبی خاکی شد و بهعنوان تیربارچی در گردان عاشورا از تیپ 15 امام حسنمجتبی(ع) آماده اجرای عملیات بدر بود. در روز 22/12/1363 وقتی گردان عاشورا مامور تصرف روستای البیضه عراق شد، ذبیحالله از اولین نیروهایی بود که بر روی خاک ریز دشمن حاضر شد و در همان لحظات ابتدایی موفق به تصرف هدف شدند.

از عملیات ساعتی نگذشته بود که گلوله تیربار عراقیها به ران شهید اصابت میکند بطوری که اصلاً قادر به حرکت کردن نبود، چون محل تصرف شده تا پشت جبهه فاصلة 40 کیلومتری داشت انتقال ایشان به عقب میسر نشد و در منطقه هورالعظیم در اثر خونریزی زیاد، جان به جان آفرین تسلیم کرد و به آرزوی خود که شهادت بود رسید و به جرگه ی مفقودالاثرها پیوست.

 بعد از گذشت سال ها توسط گروه تفحص شهداء، پیکر مطهرش، زادگاهش را عطرآگین نموده و با بدرقه و تشییع باشکوه در قبرستان شهدای بلوطک لندی در کنار یاران شهیدش آرام گرفت تا میعادگاهی برای عاشقان ایران اسلامی باشد.

 

وصیت نامهی شهید ذبیح اله لندی:

« قاتلو هم یعذّبهم الله بایدیکم و یخزهم و ینصرکم علیهم و یشف صدور قوم مومنین» (شما ای اهل ایمان با آن کافران بقتال و کارزار برخیزید تا خدا آنانرا بدست شما عذاب کند خوار گرداند و شما را بر آنها منصور و غالب نماید و دلهای اهل ایمان را به فتح و ظفر بر کافران شفا بخشد). (سورهی مبارکهی توبه، آیهی شریفهی 14)

درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی، ابراهیم زمان امید مستضعفین و محرومان و با سلام و درود فراوان بر تمامی شهدای اسلام از هابیل تا حسین(ع) از حسین(ع) تا شهدای جنگ تحمیلی اخیر  و سلام بر آنهایی که در بدترین شرایط و سختترین لحظات حساس تاریخی با ایمانی راسخ همانند کوهی استوار سوختند و به جامعه روشنایی دادند و سپاس و ستایش و حمد و ثنا بر ذات خداوند یکتا که ما را آفریده و به عقل مزین نمود، آنگاه برای اینکه ما را از ظلمت و تاریکی و جهل نجات دهد و به نور رساند پیامبرانی فرستاده و به ویژه خاتم النبین حضرت محمد مصطفی(ص) را مبعوث کرد، ما را افتخار داد تا امت او باشیم و درود و تهنیت بر مهدی موعود(عج) که با ظهورش تمام ستمگران و مستکبران را به ذلت می نشاند و سلام بر نایب برحقش حضرت امام خمینی بت شکن عصر و منجی نسل حاضر که بنیاد و اساس دو هزار و پانصد سالهی شاهنشاهی را برای همیشه به زبالهدان تاریخ سپرده است. امت قهرمان و شهیدپرور باید خداوند را ستایش بی کران نمایید، چراکه در میان تمام ملل دنیا ملت ایران را رهبر عظیم الشان امام حسین(ع) آموخته و این موجب فخر و مباهات همهی ما در ردیف است و قدر این انقلاب را بدانید و سجده ی شکر به جای آورید که چنین سعادتی نصیب ما شده است.

ای جنایتکاران تاریخ، ای آمریکای پلید و خونخوار ای ملحدان و از خدا بیخبران حضرت محمد(ص) با سلاح لااله الا الله دشمنانش را سرنگون کرد و این بار نیز سینهی تاریخ گشوده شده و فرزند او با سلاح الله اکبر به جنگ شما آمده است و در زبالهدان تاریخ سرنگونتان خواهد ساخت.

این جانب ذبیح اله لندی فرزند باران وصیت میکنم که بنده با میل و اشتیاق به مکان جنگ بین حق و باطل که همیشه نشانگر آن بوده است که حق پیروز است و ما همه به خاطر حق میجنگیم رفته ام که چنانچه کشته شوم و یا بکشم در هر دو حال بزرگترین پیروزی است که خدا به بندگان خود عنایت کرده است و آن هم در این موقعیت نصیب شده است که هیچ چیز به اندازه ی یک قطره خون که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست. چه خوب است من هم با این قطره خون به هدف خود برسم. پدر عزیزم، شما بدانید که من در جنگی رفته ام که اگر جسدم را ندید دلگیر نباشید. ما به سوی خدا خواهیم رفت. اما شمایید که در این آزمایش چگونه به صبر و استقامت آراسته میگردید. پدرجان می دانم اگر من کشته شوم، برای تو دردناک است ولی چه میشود کرد. دین خدا در معرض خطر است. درضمن منهم (بنده خدا) هستم. پس مرا حلال کن.

پدر و مادر و برادران و خواهران عزیزم میدانم شما آرزو داشتید که من تشکیل خانواده بدهم، ولی بدانید ذمه ذمه همه رزمندگان این است.

صفیر گلولهها عقدم را خواهد خواند و با پوششی از خون تازه و سرخ خود را بزک خواهم کرد و در غلطه شادی مسلسلها و بارش قل سرب در حجله گاه سنگر عروس من شهادت را به آغوش خواهم کشید. در هم همهی تشیع کنندگان پیکرم که اتومبیل تابوتم را گلباران میشود و مشتهای گره کرد با تکبیر مرا بدرقه خواهند کرد عروس من شهادت است و فرزند من و او جمهوری اسلامی است.

از برادران و خواهران عزیزم می خواهم که در تحصیل و تربیت فرزندانشان نهایت سعی و کوشش را بنمایند و از تمام دوستان و آشنایان و اقوام خواهران و برادران و آنانیکه حقی بر من دارند طلب حلالیت می خواهم.

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی