پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهرستان ایذه

 در سحرگاه 12/4/1340 در روستای بی‌بی‌گل‌مرده بارانگرد از توابع شهرستان ایذه به دنیا آمد. خانواده‌ی او دارای اعتقادات مذهبی بالایی بودند و در زندگی با تمسک به ائمه‌ی اطهار (ع) و توکل به خداوند بزرگ روزگار خود را سپری می‌کردند.

 شغل پدر کشاورزی و دامداری بود و از همین راه معیشت زندگی خود را می‌گذراندند. در دوران کودکی در کنار پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده و فامیل زندگی را سپری می‌کرد و راه و رسم زندگی را از بزرگان خود می‌آموخت. از سن 7 سالگی همراه با خانواده‌ی خود به اهواز عزیمت نمود و زندگی خود را با توجه به شرایط خاص اجتماعی آن زمان در اهواز شروع کرد.

به علت مشکلات اقتصادی و معیشتی مجبور شد در سن 9 سالگی شروع به کار کند و در همان زمان، تحصیلات خود را در دبستان به صورت شبانه آغاز کرد، چرا که سن وی اجازه نمی‌داد در مدرسه روزانه درس بخواند.

روزها را به شغل جوشکاری مشغول می‌شد و شب‌ها هم به مدرسه می‌رفت و روزگار را با سختی پشت سر می‌گذاشت. مسئولیت نگهداری و محافظت از خانواده، او را وادار به تلاش و کوشش زیادی برای ادامه زندگی می‌کرد. فردی بسیار صبور و پرحوصله بود، هیچ‌گاه از کار و تلاش خسته نمی‌شد. همیشه به خدا توکل  می‌کرد. نماز خود را به وقت می‌خواند. اکثر اوقات به اعضای خانواده توصیه می‌کرد که اصول اخلاقی و دینی را رعایت کنند. علیرغم همه‌ی رنج‌ها و مشقت‌ها دوران دبستان را بصورت شبانه پشت سر گذاشت اما به خاطر مشکلات اقتصادی که داشت دیگر به تحصیل ادامه نداد و با همان شغل جوشکاری زندگی و امور معیشتی خود و خانواده را می‌گذراندند. وقتی به خانه می‌آمدند از وضعیت رژیم پهلوی صحبت می‌کرد و نگران وضعیت مردم بود.

برای مادر خیلی دوست داشتنی بود  چون هر کاری را به او سفارش می‌کرد با جان و دل برایش انجام می‌داد. اعتقاد و باورهای دینی خانواده، آنها را در مقابل مشکلات همچون کوهی استوار کرده بود. در همان اعتراضات اولیه انقلاب همراه با مردم به تظاهرات می‌پرداخت و عاشق ورود امام خمینی(ره) به میهن بود. شهید عاشق ائمه ی اطهار(ع) بود و می‌گفت: باید راه امام حسین(ع) سرور و سالار شهیدان را سرمشق زندگی خود قرار دهیم. به خاطر اینکه بتواند زندگی خود و دیگر اعضای خانواده را بگذراند، علی‌رغم میل اصرار مادر برای ازدواج، پیشنهاد ازدواج را رد می‌کرد و می‌گفت هر زمان که خدمت سربازیم را گذراندم انشاالله ازدواج می‌کنم. 

پس از پیروزی انقلاب به فرمانبرداری از بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران به خدمت سربازی رفت و در تیپ 2 دزفول جمعی لشکر 92 زرهی اهواز خدمت مقدس سربازی خود را شروع کرد. تا اینکه برای آزادسازی بستان همراه با دیگر رزمندگان در سال 1360 به بستان اعزام شد و در همان جا در مقابله با بعثیان جانانه جنگید. مسئولیت شهید در یگان خدمتی خود تیربارچی بود. سرانجام در عملیات طریق‌القدس (آزادسازی بستان) براثر اصابت ترکش گلوله توپ دشمن  به سر و گردنشان در تاریخ 9/9/1360 به درجه‌ی رفیع شهادت نائل آمد.

پیکر مطهر این شهید بزرگوار در روستای بی‌بی‌گل‌مرده بارانگرد از توابع شهرستان ایذه به خاک سپرده شد تا زیارتگاه عاشقان این مرز و بوم ‌باشد.